تعداد بازدید : 12838
تعداد نوشته ها : 8
تعداد نظرات : 2
نسیه داده میشود حتی به شما!
یکی از فرزندان شیخ رجبعلی خیاط نقل میکند: روزی مرحوم مرشد چلویی معروف، خدمت جناب شیخ رسید و از کسادی بازارش گله کرد و گفت: داداش! این چه وضعی است که ما گرفتار آن شدیم؟
دیر زمانی وضع ما خیلی خوب بود روزی سه چهار دیگ چلو میفروختیم و مشتریها فراوان بودند، اما یکباره اوضاع زیر و رو شده، مشتریها یکی یکی پس رفتند، کارها از سکه افتاده، و اکنون روزی یک دیگ هم مصرف نمیشود ...؟
شیخ تأملی کرد و فرمود:
«تقصیر خودت است که مشتریها را رد میکنی»!
مرشد گفت: من کسی را رد نکردم، حتی از بچهها هم پذیرایی میکنم و نصف کباب به آنها میدهم.
شیخ فرمود:
«آن سید چه کسی بود که سه روز غذای نسیه خورده بود؛ بار آخر او را هل دادی و از در مغازه بیرون کردی؟!»
مرشد سراسیمه از نزد شیخ بیرون آمد و شتابان در پی آن سید راه افتاد، او را یافت و از او پوزش خواست، و پس از آن تابلویی بر در مغازهاش نصب کرد و روی آن نوشت:
« نسیه داده میشود، حتی به شما، وجه دستی به اندازه وسعمان پرداخت میشود!!»
منبع:
کتاب کیمیای محبت، محمد محمدی ری شهری
از رجبعلى خیاط نقل شده است که:
«در تشییع جنازه آیت اللّه بروجردى رحمهالله جمعیّت بسیارى آمدند و تشییع با شکوهى شد. در عالم معنا از ایشان پرسیدم که چطور شد از شما این اندازه تجلیل کردند؟ فرمود: «تمام طلبهها را براى خدا درس مىدادم.»(2)
رجبعلى خیاط مىگوید:
«در ایّام جوانى دخترى رعنا و زیبا از بستگان، دلباخته مَنْ شد و سرانجام در خانهاى خلوت مرا به دام انداخت، با خود گفتم: «رجبعلى! خدا مىتواند تو را خیلى امتحان کند، بیا یک بار تو خدا را امتحان کن! و از این حرام آماده و لذّت بخش به خاطر خدا صرف نظر کن. سپس به خداوند عرضه داشتم: «خدایا! من این گناه را براى تو ترک مىکنم، تو هم مرا براى خودت تربیت کن!»
آن گاه یوسف گونه پا به فرار مىگذارد و نتیجه این ترک گناه، باز شدن دیده برزخى او مىشود؛ به گونهاى که آنچه را که دیگران نمىدیدند و نمىشنیدند، مىبیند و مىشنود و برخى اسرار براى او کشف مىشود.(3)
1. کیمیاى محبت، محمدى رى شهرى، دار الحدیث، چاپ سوم همان، ص 79.
2. مجله نخل شهداد، شماره 2، 1382.
3. فضیلتهاى فراموش شده، حسینعلى راشد، چاپ سوم، 1371.
4. از هر چمن گلى، سیدمحمد على جزایرى، ص70.
منبع:
مجله مبلغان، شماره 57